tag:blogger.com,1999:blog-9109813.post520039788743288566..comments2023-06-28T07:42:31.325-04:00Comments on داستان کوتاه: آنکه شلاق مي زندNaserhttp://www.blogger.com/profile/06378363821712920829noreply@blogger.comBlogger2125tag:blogger.com,1999:blog-9109813.post-22080855300080020342007-03-26T00:36:00.000-04:002007-03-26T00:36:00.000-04:00فوق العاده بود. هم خود مطلب و هم عنوانی که براش ان...فوق العاده بود. هم خود مطلب و هم عنوانی که براش انتخاب کرده بودی. و چقدر متفاوت بود با مطلبی که لرد کرزن نوشته بود و من تحت عنوان <A><BR/>href="http://peyman-shekan.blogspot.com/2006_09_01_archive.html">بازهم کرزن</A> آورده بودم. شاید بشه در موردش بحث کرد. وقتی دو مطلب رو کنار هم بذاری میفهمی که چقدر ما هم به سمت بهتر شدن رفتیم. و اینکه امروز یه ایرانی اینجوری در مورد شلاق نظر میده یعنی اینکه دیگه ایرانی نمیخواد شلاق بخوره و دیگه نمیشه پشتش رو امضا کرد و اگر هم کسی این کار رو بکنه، بر سند بدنامی خودش طغرا زده.علي دهقانيانhttps://www.blogger.com/profile/09460568066781064005noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9109813.post-42301352801664465372007-03-17T18:24:00.000-04:002007-03-17T18:24:00.000-04:00چه زیبا و چه حزن پنهانی توش بود. نمیدونم چرا یاد ا...چه زیبا و چه حزن پنهانی توش بود. نمیدونم چرا یاد احمد باطبی افتادم که خدا رو شکر حداقل عید رو میتونه خونه باشه. کاش بتونه در بره تو این مدتعلی فتحاللهیhttps://www.blogger.com/profile/03362394830739182252noreply@blogger.com