tag:blogger.com,1999:blog-9109813.post6288365981974265560..comments2023-06-28T07:42:31.325-04:00Comments on داستان کوتاه: درباره ی جوهره ی دینداری و تجددNaserhttp://www.blogger.com/profile/06378363821712920829noreply@blogger.comBlogger3125tag:blogger.com,1999:blog-9109813.post-84740240820004897402008-08-10T16:19:00.000-04:002008-08-10T16:19:00.000-04:00چیزی که با توجه به متن به نظر من رسید این بود که آ...چیزی که با توجه به متن به نظر من رسید این بود که آیا دینی در حال حاضر موفق تر نیست که در صحنه ی زندگی آزادی عمل بیشتری به معتقدانش بده؟منظورم اینه که صرفا به جنبه ی احساسی خودش بسنده کنه؟...یا اینکه حالا که ما قراره همه چیز رو با ذهن خودمون محک بزنیم و دینی هم خوبه که این اجازه رو به ما بده ،چرا به دین(حداقل در این مورد) استراحت ندیم؟Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9109813.post-4056757472771538872007-06-26T19:17:00.000-04:002007-06-26T19:17:00.000-04:00آقا چرا سخت میگیری؟ من که سوادم نمیرسه بدبختانه....آقا چرا سخت میگیری؟ <BR/>من که سوادم نمیرسه بدبختانه. <BR/><BR/>اگر امکان داره با من یک تماسی حاصل فرما. چهارشنبه عصر من یه جایی ببینم شما ره. صدای فیلم درست شد و یه سری تغییرات عامهپسند :--)) هم اعمال شد. <BR/>فاتحه. <BR/>در ضمن من این کار جدید ره میخواستم شما یک نظری کنی شاید این بختکش از سر ما رد شد. بدجور گیریدم. <BR/>اجر شما با شهدا. <BR/>محمد بندهی خدا (همون عبداله)Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9109813.post-16910376959559452112007-06-26T16:56:00.000-04:002007-06-26T16:56:00.000-04:00سلاممن اينجا فقط به يك مورد مي خوام بپردازم(گير بد...سلام<BR/>من اينجا فقط به يك مورد مي خوام بپردازم(گير بدم)كه اتفاقا يكي از پايه هاي اصلي بحث هست و اوون هم يه چيزيه به اسم "جوهر تجدد" 1-اولا وقتي مي گيم "جوهر" قاعدتا منظورمون اين هست كه براي يك جنبه اي و يا سويه اي از چيزي قايل به تقدم باشيم نسبت به ديگر جنبه ها و سويه هاي اوون چيز. تقدم هم البته انواعي داره. در تفكرات قديمي بيشتر تقدم ذاتي مورد نظر هست. در اين نوشته كه تو آوردي هم همينطوره بدين صورت كه مثلا استدلال و رويكرد استدلالي در مدرنيته بر هرچيزي تقدم ذاتي داره و اگر چيزي قرار باشه جزئي از مدرنيته باشه مي بايستي حتما استدلال مقدم بر اوون باشه. يعني اينكه بشه اوون رو به مباني استدلالي خودش تحويل كرد. اما در رويكردهاي جديد صحبت از "تقدم معرفت شناسانه" هست. يعني اينكه ضروري نيست كه حتما اين تحويل صورت بگيره بلكه تقدم بدين معناست كه ما يك چيزي رو با توجه به يه چيزي ديگه اي(همون چيز مقدم) بفهميم و درك كنيم كه البته خيلي كار پيچيده تر ميشه.2- مطلب مهمتر اينه كه جوهره مدرنيته استدلال نيست بلكه جوهره "منطق" استدلاله. اوون هم منطق كلاسيك. مگر اينكه ما ادعا داشته باشيم كه مدرنيته مبتني بر منطق هست كه اين نشانه فهم ناقص فرايند پيچيده مدرنيته هست. البته بخشي از مدرنيته يا جزئي از فرايند شكل گيري اوون بر پايه منطق شكل گرفته ولي نمي تونيم در مورد مدرنيته به عنوان يك كليت چنين نتيجه اي بگيريم. مدرنيته همواره مبتني بوده بر يك دوگانگي عقل گرايي/عقل ستيزي و هر دو اينها با هم بايد به عنوان جوهره(تازه جوهره هم بايد با توجه به مفهوم تقدم معرفت شناختي فهميده بشه) مدرنيته در نظر گرفته بشن متاسفانه چنين نظرات خام و بسته اي هيچ ارزش علمي- كاربردي (منظورم نوعي دانشگاه نيست)ندارند<BR/>بعد التحرير: از نظر من مفاهيم هگلي مهمترين و معتبر ترين بستر رو براي درك و فهم مدرنيته و مكانيزم حركت اوون ارائه مي كنند. امثال ملكيان بيشتر در يك فضاي پيشا هگلي نفس مي كشند<BR/>سعيد جهانيان.Anonymousnoreply@blogger.com