سرانجام میگوید: "از احساست خبر دارم. اما این چیزی است که خودت باید با آن کنار بیایی. هیچکس نمیتواند کمکت کند. عشق همینجور است، کافکا. تو کسی هستی که این احساس معرکه را دارد، ولی وقتی در تاریکی سرگشتهای باید به تنهایی از عهدهاش بربیایی. تن و جانت باید آن را تاب بیاورد. خودت تنهای تنها."
هاروکی موراکامی، کافکا در ساحل، ترجمهی مهدی غبرائی، انتشارات نیلوفر، 1390، چاپ سوم
هاروکی موراکامی، کافکا در ساحل، ترجمهی مهدی غبرائی، انتشارات نیلوفر، 1390، چاپ سوم