بعد از حدود دو سال بالاخره "خاطرات روسپیان سودازده من*" آخرین اثر ماکز رو خوندم. بخش زیر قسمتی از این داستان زیباست.
"برخلاف سایر اثاثیه منزل وخودم، میزی كه روی آن می نویسم با گذشت زمان هنوز خوب و سالم مانده است. دلیلش هم این است كه آن راپدربزرگ پدریم كه نجار قایق ساز بود از چوب اعلا ساخت. هر روز صبح، حتی اگر چیزی برای نوشتن نداشته باشم، با چنان نظم و ترتیبی به سراغش رفته ام كه منجر به از دست دادن عشق های زندگیم شده است."
* خاطرات روسپیان سودازده من، گابریل گارسیا مارکز، امیر حسین فطانت، نشر ایران، چاپ اول: 1384
"برخلاف سایر اثاثیه منزل وخودم، میزی كه روی آن می نویسم با گذشت زمان هنوز خوب و سالم مانده است. دلیلش هم این است كه آن راپدربزرگ پدریم كه نجار قایق ساز بود از چوب اعلا ساخت. هر روز صبح، حتی اگر چیزی برای نوشتن نداشته باشم، با چنان نظم و ترتیبی به سراغش رفته ام كه منجر به از دست دادن عشق های زندگیم شده است."
* خاطرات روسپیان سودازده من، گابریل گارسیا مارکز، امیر حسین فطانت، نشر ایران، چاپ اول: 1384