و از قنقیلیان، از مردینه به بالای تازیانه زنده نگذاشتند و زیادت از سیهزار آدمی در شمار آمد که کشته بودند و صغار اولاد و اولاد کبار و زنان چون سرو آزاد آن قوم برده کردند و چون شهر و قلعه از طغاه، پاک شد و دیوارها و فصیل خاک گشت، تمامت اهالی شهر را از مرد و زن و قبیح و حسن به صحرای نمازگاه راندند، ایشان را به جان بخشیدند، جوانان و کهول را که اهلیت آن داشتند به حشر سمرقند و دبوسیه نامزد کردند و از آنجا متوجه سمرقند شد و ارباب بخارا، سبب خرابی بناتالنعشوار متفرق گشتند و به دیهها رفتند و عرصهی آن، حکم قاعا صفصفا گرفت.
و یکی از بخارا پس از واقعه گریخته بود و به خراسان آمده، حال بخارا از او پرسیدند گفت: آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند. جماعت زیرکان که این تقریر شنیدند، اتفاق کردند که در پارسی موجزتر از این سخن نتوان بود و هرچه در این جزو مسطور گشت، خلاصه و ذنابهی آن، این دو سه کلمه است که این شخص تقریر کرده است.
گزیدهی جهانگشای جوینی، به کوشش یدالله شکری، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۹، چاپ سوم
و یکی از بخارا پس از واقعه گریخته بود و به خراسان آمده، حال بخارا از او پرسیدند گفت: آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند. جماعت زیرکان که این تقریر شنیدند، اتفاق کردند که در پارسی موجزتر از این سخن نتوان بود و هرچه در این جزو مسطور گشت، خلاصه و ذنابهی آن، این دو سه کلمه است که این شخص تقریر کرده است.
گزیدهی جهانگشای جوینی، به کوشش یدالله شکری، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۸۹، چاپ سوم
۲ نظر:
آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند ...
پس اینکه اون موقع ها پشت کتاب تاریخ دوم راهنمایی نوشته بودند مورخی اینو گفته درست نبوده یه فرد معمولی بوده که از شوک این حمله زبونش به ایجاز کشیده.
ارسال یک نظر