سرانجام میگوید: "از احساست خبر دارم. اما این چیزی است که خودت باید با آن کنار بیایی. هیچکس نمیتواند کمکت کند. عشق همینجور است، کافکا. تو کسی هستی که این احساس معرکه را دارد، ولی وقتی در تاریکی سرگشتهای باید به تنهایی از عهدهاش بربیایی. تن و جانت باید آن را تاب بیاورد. خودت تنهای تنها."
هاروکی موراکامی، کافکا در ساحل، ترجمهی مهدی غبرائی، انتشارات نیلوفر، 1390، چاپ سوم
هاروکی موراکامی، کافکا در ساحل، ترجمهی مهدی غبرائی، انتشارات نیلوفر، 1390، چاپ سوم
۲ نظر:
این کتاب رو نباید به فارسی خوند. خیلی از محتویات کتاب سانسور شده و متأسفانه این قسمت ها نقش اساسی توی داستان دارند. امیدوارم فرصت این رو پیدا کنی که این کتاب عالی رو به انگلیسی بخونی.
با مهر و درود
ارسال یک نظر