آن از خري خود گفته است که تبريزيان را خر گرفته است. او چه ديده است؟ چيزي که نديده است و خبر ندارد، چگونه اين سخن مي گويد؟ آنجا کساني بوده اند که من کمترين ايشانم، که بحر مرا برون انداخته است، همچنان که خاشاک از دريا به گوشه اي افتد. چنينم تا آنها چون باشند!
گزيده ي مقالات شمس تبريزي، انتخاب و توضيح محمد علي موحد، شرکت تعاوني ناشران و کتابفروشان تهران، 1375
۲ نظر:
چه تعبیر قشنگ و در عین حال از خودگذشتگی جالبی
بخصوص وقتی که چنین تواضعی از طرف شمس سرمیزنه جالتره. شمسی که کم و بیش کسی رو به تعبیر امروز ها قبول نداشته.
ارسال یک نظر