دیروز به اتفاق مریم و دوستانم، آقای اکبری و جعفرپور، رفتیم به خانه ی هنرمندان ایران برای دیدن فیلم گفتگو با سایه ساخته ی خسرو سینایی (این هم اعلانش)؛ فیلمی درباره ی صادق هدایت. فیلم چندان خوبی نشده بود ولی از لحاظ پرداختن به تاثیری که هدایت از سینمای اکسپرسیونیستی آن روزگار اروپا گرفته بود و همینطور اشاره به عشق هدایت به دختری فرانسوی به نام ترز و تاثیری که این عشق بر زندگی و حتا مرگ او گذاشته بود، برای من جالب بود. خیلی ها رو دیدیم؛ از بازیگران فیلم – مهدی احمدی و داریوش فائزی – گرفته تا جهانگیر هدایت – برادرزاده ی هدایت و گرداننده ی دفتر هدایت – و از احمد بهارلو گرفته تا محمود دولت آبادی و کلی هنرپیشه ی ریز و درشت. این نقل قول پایین را همینجوری برداشتم از وبلاگ صادق هدایت:
"بینداز سر جایاش! دست به این آشغالها نزن! میخواهم هفتاد سال سیاه چیز ننویسم. مردهشور ببرد. عُقام مینشیند که دست به قلم ببرم. به زبان این رجالهها چیز بنویسم. یک مشت بیشرف! یک خط هم نباید بماند. تمامی ندارد. بچه با گهاش بازی میکند. تازه داشتم بلد میشدم. اول کارم بود. اما این اراذل لیاقت ندارند که کسی برایشان کاری بکند. یک مشت دزد قالتاق. اصلا سرشان توی این حرفها نیست. نمیخوانند، اگر هم بخوانند نمیفهمند! پس برای کی بنویسم؟"
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر