یادداشت های کافکا از 1910 تا 1923 در قالب یک وبلاگ دوزبانه ی زیبا. البته تابحال فقط یادداشت های سال 1910 و دو ماه اول 1911 وارد وبلاگ شده. دیدن وبلاگی که آرشیوش مال 94 سال پیش است، کافکا آنها را نوشته و شما می توانید برای هرکدام کامنت بگذارید، خیلی بامزه است. کوندرا توی یکی از رمان هایش چیزی نوشته هجوگونه درباره ی تیشرت هایی که توی پراگ به توریست ها می فروشند و رویشان نوشته "کافکا در پراک متولد شده است". احتمالا نظرش درباره ی چنین وبلاگی هم نباید خوب باشد ولی به هرحال برای من بامزه بود. حتما ببینید.
خوب، چراکه نه! این هم چند سایت که تیشرتهای کافکایی می فروشند:
تیشرت زنانه ی آستین کوتاه کافکا
تیشرت و لیوان محاکمه ی کافکا (ایضا تیشرت و لیوان قصر و مسخ نیز موجود است)
تیشرت هایی با نقل قولهایی از کافکا (مثلا نقل قولی خطاب به حیوانات خانگی با این مزمون صلح طلبانه که من دیگر شماها را نخواهم خورد)
۳ نظر:
کار جالبیه فقط باید دید کی بجای کافکا جوابتو میده. این ناراحتی کوندرا هم چیز جدیدی نیست. تولیدات روشنفکری همیشه دست مایه تجددنمایی سطحی و عوامانه بوده و خواهد بود و من نمیدونم این خوبه یا بد؟
در واقع كوندرا مي گه كه با انتشار يادداشت ها يا خاطرات يا مثلا دستنوشته و چركنويس هاي يه نويسنده به عنوان اثري از اون نويسنده مخالفه. در واقع ميگه اثر يك نويسنده مطلببيه كه خودش به انتشار برسونه و در واقع خودش اون مطلب رو به عنوان اثرش قبول داشته باشه. دقيقا ميگه خودش بايد پاي اون مطلب رو به عنوان يه اثر امضا كرده باشه. به نظر من هم ايده بسيار خوبيه. خيلي مي بينيم كه از يك آدم بزرگ مطالبي در مي آد كه واقعا متفاوته از آثاري كه ما ازش ميشناسيم، غالبا در قالب يادداشت يا نامه هاش به اين و اون يا كاغذ پاره هايي كه يادش رفته دور بريزه.
البته انتشار يادداشت در وبلاگ احتمالا جرم كمتري داره از نظر كوندرا;). چون رسانه خوبيه براي انتشار يادداشت.
من فکر می کنم وقتی یارو مرده، دیگه اشکالی نداره کارهایی رو که حتی دوست نداشته چاپ بشن، چاپ کنی. وارثینش هم حقی ندارن. در واقع وارثین اصلی همه ی مردم اند. علی الخصوص این نوع انتشار که حقوق مادی هم نداره.
در مورد تی شرت هم فقط می تونم بگم که منتظرم همین روزها افشین یه کلیپ با این تی شرت پر کنه
ارسال یک نظر