از گوشی وزوزی بیرون می آمد که ک. هرگز پیش از این از تلفن نشنیده بود. به همهمه ی صداهای کودکان بی شمار می مانست - ولی با این همه نه همهمه، بلکه بیشتر پژواک صداهایی که در فاصله ای بی کران آواز می خواندند - و به طرز ناممکن درآمیخته به یک بانگ بلند و پرطنین که چنان روی گوش ارتعاش می یافت که پنداری می کوشید به ورای شنوایی رسوخ کند. ک. بدون سعی در تلفن کردن گوش می داد، بازوی راستش را به رفِ تلفن تکیه داده بود.
قصر، فرانتس کافکا، ترجمه ی امیر جلال الدین اعلم، انتشارات نیلوفر، چاپ سوم 1381
هیچ مردمی مانند کسانی که در ژرفترین دوزخ زندگی می کنند با چنین صداهای صافی آواز نمی خوانند؛ چیزی که ما آواز فرشتگان می انگاریم، آواز آنان است.
به نقل از یکی از نامه های کافکا
قصر، فرانتس کافکا، ترجمه ی امیر جلال الدین اعلم، انتشارات نیلوفر، چاپ سوم 1381
هیچ مردمی مانند کسانی که در ژرفترین دوزخ زندگی می کنند با چنین صداهای صافی آواز نمی خوانند؛ چیزی که ما آواز فرشتگان می انگاریم، آواز آنان است.
به نقل از یکی از نامه های کافکا
۲ نظر:
سلام
مطالبی که اخيرا گذاشته ايد آنقدر قشنگند که دوست داشتم برای تک تکشان نظر بنويسم. واقعا قشنگند. مخصوصا مطالبی که از کافکا گذاشته ايد.
هميشه از مواجهه با کافکا شگفت زده می شوم. از قدرت، ذهنيت، هنر و نوع نگاهش. شايد بهتر بود می گفتم از عظمتش. اگر اشتباه نکنم نسبت به صدا هم حساسيت و دقت خاصی دارد. نگرش و توجهی متفاوت با ديگرانی که لااقل الان به ياد دارم.
ممنون
سلام
درباره ی صداها حق با توست فکر کنم. خیلی دلم می خواست که قطعه ای از یکی از داستان های کوتاه کافکا را که در آن این حساسیت به شکلی برجسته نمایان بود، پیدا کنم و اینجا بنویسم که نشد. به همین خاطر فکر کردم شاید بد نباشد (همنجوری) نظر ناباکوف را درباره ی احساس کافکا نسبت به موسیقی (در مسخ) اینجا نقل قول کنم:
"فکر نکنید می خواهم با دوستداران موسیقی عناد کنم، اما باید خاطرنشان کنم که موسیقی از نظر کلی، آن طور که مصرف کنندگانش ان را ادراک می کنند، در مقایسه با ادبیات و نقاشی از نظر هنری شکلی بدوی تر و حیوانی تر دارد. منظورم موسیقی به طور کلی است، نه خلق و تخیل و کمپوریسیون یک فرد، که البته هر سه با ادبیات و نقاشی برابری می کنند؛ مقصودم این است که تاثیری که موسیقی در شکل کلی و بدویش در شنونده دارد، از نظر کیفی نازلتر از تاثیر یک کتاب متوسط یا یک نقاشی متوسط است. علی الخصوص مقصودم تاثیر آرامبخش و خواب آور و رخوتناک موسیقی در بعضی از آدمهاست، مثل موسیقی رادیو یا صفحه ی گرامافون."
می دانم که خیلی ها با این نظر موافق نیستند؛ من هم خیلی موافق نیستم.
ارسال یک نظر