۱۳۸۶/۲/۱۴

عارف و من

احتمالا عارف قزويني را با اين شعر زشت کمتر مي شناسيد:

زبان ترک از براي از قفا کشيدن است
صلاح پاي اين زبان ز مملکت بريدن است
دواسبه با زبان فارسي از ارس پريدن است
نسيم صبحدم برخيز
بگو به مردم تبريز
که نيست خلوت زرتشت
جاي صحبت چنگيز

اينها هستند منابع و ريشه هاي سوءتفاهمي که امروز بين ترک ها و فارس ها مي بينيد. ايکاش عارف مي دانست که من و امثال من تنها با اين زبان زيباست که مي توانيم با پدران و مادرانمان سخن بگوييم، دوست داشته باشيم و دوست داشته شويم.
و ايکاش مي دانست که من هيچوقت درباره ي زبان او چنين آرزوي فاشيستي اي نداشته ام و نخواهم داشت.

مجله ي ايرانشهر، شماره ي 2، 18 اکتبر 1923

۵ نظر:

علي دهقانيان گفت...

البته در اين که اين تصنيف از مصاديق شعر فاشيستي هست شکي ندارم اما ترجيح ميدم در بستر ادبي مساله حل بشه، ما هم اين شعر رو محکوم ميکنيم با اين شعرها

اي بسا هندو و ترک همزبان
اي بسا دو ترک چون بيگانگان

پس زبان همدلي خود ديگر است
همدلي از همزباني خوشتر است
(مولوي)

يا اگر بخوايم يه کمي شيطوني کنيم:

زبان يار من ترکي و من ترکي نميدانم
چه خوش بودي اگر بودي زبانش در دهان من
(اميرخسرو دهلوي)

علی فتح‌اللهی گفت...

مگه قزوینیا خودشون ترک نیستن؟

Naser گفت...

خود عارف را نمی دانم که ترک بوده یا نه؟ قزوین را هم بالخره نفهمیدم. از چند نفر قزوینی که پرسیدم، جواب های مختلفی را شنیدم ولی نکته ی اصلی اینجاست که دوره ی رضا شاه بیشتر طرفداران چنین ایده های شوونیستی یا حداقل نظریه پردازان اصلی آن خود ترک ها بودند:
افشارها، ارانی ها، کسروی ها، کاظم زاده ها، کاظمی ها و بعدتر می رسید به شاملوهایی که از آبا و اجدادشان تبرا می جویند.
شعرهایی که گذاشتی خیلی قشنگ بودند علی جان بخصوص آخری خیلی لطیف و زیبا بود.

Unknown گفت...

ناصر جان سر ارادت ما و آستان حضرت آذری ها، ما که اکثریت افتخاراتمون ترک هستن، بی تعارف
ولی اونجایی که نوشتی فارشیستی، منظورت فاشیستی بوده دیگه؟ یعنی اشتباه تایپی بوده و شباهت فارشیستی با فارسی هم تصادفیه حتماً

Naser گفت...

رضا جان مرسي از تذكرت درباره ي املاي پست. مشكل املايي حل شد.
فداي تو