۱۳۸۶/۶/۱

منابع محدود و اهداف بلندپروازانه

هدف جنبش های توتالیتر سازمان دادن توده هاست و در این کار موفق نیز هستند؛ نه سازمان دادن طبقات، همچانکه احزاب طبقاتی و قدیمی دولت های ملی اروپایی در نظر داشتند و نه تشکل شهروندانی که در اداره ی امور عمومی عقاید و منافعی برای خود داشته باشند، همچانکه احزاب کشورهای انگلوساکسون درصدد آنآن بودند. هرچند که همه ی گروه های سیاسی به تعداد متناسب هواخواهان شان وابسته اند اما جنبش های توتالیتر چنان به نیروی کثرت عددی اعضایشان متکی هستند که حتا تحت شرایط دلخواه نیز رژیم های توتالیتر نمی توانند در کشورهای نسبتا کم جمعیت پاگیرند. دیکتاتوری های غیرتوتالیتر پیش از جنگ جهانی دوم در رومانی، دولت های بالتیک، مجارستان، لهستان، پرتغال و اسپانیای فرانکو گسترش یافتند. نازیها که این تفاوت ها را با یک احساس غریزی درمی یافتند، پیوسته در مورد کاستی های متحدان فاشیست خود بگونه ای تحقیرآمیز داد سخن می دادند و ستایش حقیقی آنها را از رژیم بلشویکی، تنها نفرت شان از نژادهای اروپای خاوری جلوگیری می کرد و فرومی نشانید. تنها مردی که هیتلر برای او "احترام بی چون و چرایی" قایل بود، همان "استالین نابغه" بود؛
نکته این است که در همه ی این کشورهای کوچک اروپایی، دیکتاتوری های غیرتوتالیتر پس از جنبش های توتالیتر پدیدار شدند، بگونه ای که چنین می نماید که توتالیتریسم چندان هدف بلندپروازانه ای بوده باشد که با وجود آنکه برای سازمان دادن توده ها تا کسب قدرت بسیار سودمند بودند، اما کوچکی این کشورها سپس فرمانروایان توده ها را واداشته بود تا بجای یک دیکتاتوری توتالیتر، الگوهای آشناتر دیکتاتوری طبقاتی یا حزبی را برگزینند. حقیقت این است که این کشورها منابع انسانی کافی برای برقراری چیرگی تام را در اختیار نداشتند و نمی توانستند تلفات جمعیتی عظیمی را که اینگونه حکومت ها ذاتا به بار می آورند، تحمل کنند. بدون امیدواری زیاد به فتح مناطق پرجمعیت تر، بیدادگران در این کشورهای کوچک ناچار به پذیرش یک نوع میانه روی به سبک قدیم بودند تا مبادا حتا آن مقدار جمعیت لازم برای حکومت کردن را نیز از دست دهند.
به هر روی، تنها طی جنگ و پس از آنکه کشورگشایی های نازی در شرق، توده های انبوهی از مردم را فراهم کرده و اردو گاه های مرگ رژیم را امکان پذیر ساخته بودند، آلمان توانسته بود یک فرمانروایی براستی توتالیتر را برپای دارد.
میانه روی یا شیوه های کم مرگبارتر فرمانروایی را به سختی می توان به هراس حکومت از شورش مردم نسبت داد بلکه در این قضیه، تهدید کاهش جمعیت کشور، از هراس یاد شده موثرتر بود.

توتالیتاریسم، هاناه آرنت، ترجمه ی محسن ثلاثی، سازمان انتشارات جاویدان، چاپ دوم، 1366
جالب است! در صفحه ی معرفی هاناه آرنت در ویکی پدیا یکی از چهار مرجع غیر انگلیسی یک صحفه ی فارسی در وبلاگ تلگرام است با عنوان "هایدگر روباه است".

هیچ نظری موجود نیست: