۱۳۸۷/۸/۲۰

آزادی و تجربه های تلخ


1. آزادی، دموکراسی و باور ما به این دو می‌تواند به فاجعه منتهی شود. این یک تصور خطاست که باور به آزادی همیشه منجر به پیروزی می‌شود. ما همیشه باید برای شکست آن نیز آماده باشیم. اگر آزادی را انتخاب کنیم، پس باید آماده باشیم تا همراه با آن نابود شویم. لهستان بیش از هر کشور دیگری برای آزادی جنگید. ملت چک در 1938 آماده بود تا برای آزادی خود بجنگد. انقلاب مجارستان در 1956 با حرکت جوانانی آغاز شد که چیزی جز زنجیرهای خود نداشتند که از دست بدهند. این انقلاب ابتدا با آزادی قرین شد اما با شکست پایان یافت. مبارزه برای آزادی ممکن است از راه‌های دیگر نیز به شکست منتهی شود. ممکن است به حکومت وحشت استحاله پیدا کند مثل انقلاب فرانسه و روسیه. احتمال دارد به اسارت و بندگی مفرط منتهی شود. دموکراسی و آزادی تضمینی برای دوره‌ای از خوشبختی و کمال انسانی نمی‌دهد.
2. خیر، ما آزادی سیاسی را به این دلیل انتخاب نمی‌کنیم که این یا آن نوید را می‌دهد. بلکه به این دلیل از آن سراغ می‌گیریم که یگانه شکل متین همزیستی انسانی را برای ما امکان‌پذیر می‌سازد، یگانه صورت‌بندی‌ای که در آن ما کاملا مسئولیت‌های خود را به عهده می‌گیریم.

زندگی سراسر حل مسئله است، کارل پوپر، ترجمه‌ی شهریار خواجیان، نشر مرکز، چاپ پنجم 1387

مطلب اوباما یا دو خرداد؟ از وبلاگ پریسا

۶ نظر:

ناشناس گفت...

سلام دوست ucdc
شماره دوم همراوی نشریه تخصصی داستان منتشر شد
لطفا از نشریه ما بازدید و حتما نظراتتان را برایمان بگذارید (باعث دلگرمی ما خواهد بود)
فایل کامل شماره دوم به صورت pdf قابل دانلود مستقیم می باشد
در صورت تمایل ما را به لینک هایتان اضافه کنید
www.hamravi.blogfa.com

ناشناس گفت...

سلام دوست عزیز
شماره دوم همراوی نشریه تخصصی داستان منتشر شد
لطفا از نشریه ما بازدید و حتما نظراتتان را برایمان بگذارید (باعث دلگرمی ما خواهد بود)
فایل کامل شماره دوم به صورت pdf قابل دانلود مستقیم می باشد
در صورت تمایل ما را به لینک هایتان اضافه کنید
www.hamravi.blogfa.com

علی فتح‌اللهی گفت...

آیا براستی ما آزادی سیاسی را انتخاب میکنیم؟ یعنی میخوام بگم این اتخاب یعنی چی؟ در جهان امروز صرف نظر از تمام دشواریهاش به هر حال هر آدمی میتونه بره از یه جایی مثل ایران به یه کشوری در جهان آزادی مهاجرت کنه ولی فکر نمیکنم منظور از انتخاب این باشه وقتی که از ضمیر ما استفاده کرده. این بیشتر به اراده یک گروه از انسانها برمیگرده اما این گروه چه کسانی هستند؟ کسانی به متوسط روشن بینی بالاتر از امثال من؟ یا عموم مردم؟ راستش من فکر نمیکنم عموم مردم هیچ وقت هیچ جا آزادی رو انتخاب کرده باشند - به جز در مواردی که منجر به خشونت شده که خود پوپر هم عاقبتشون رو ذکر کرده - بیشتر نگرانیهای امنیتی و اقتصادی دارند که بر حسب تصادف و شانس و عوامل دیگه ممکنه به آزادی سیاسی هم منجر بشه اما اگر منظور گروه روشنفکران هست قضیه فرق میکنه و من موافقم که پذیرش مسئولیت خودکرده به گردن خود یکی از دلایل این گروه برای انتخاب آزادی هست اگرچه نمیدونم انتخاب اینها چقدر در ایجاد آزادیهای سیاسی امروز مؤثر بوده

به طور کلی حرفای پوپر تو این دو تا مطلب منو جذب نمیکنه نمیدونم این اشکال از منه یا چیز دیگه. خیلی سعی کردم یه کامنت بذارم اونم به خاطر این که حیف بود مطالبی در مورد آزادی رو بی پاسخ بذارم اما حرفای پوپر رو خیلی عمیق و جدی ندیدم

Sohail S. گفت...

در دومی چرا گفته یگانه؟ آزادی احتمالا ً به یک روش محقق نمی شود.

شاید آزادی همان آرمان نهایی ای است که برای همزیستی می توان تصور کرد.

آنجا که گفته آزادی خود یک غایت است (در آن یکی پست)، بعد از خواندن این پست است که معنایش معلوم می شود.

دیوانه گفت...

من نمیدونم که منظورنویسنده چیه؟که از ترس شکست برای رسیدن به ازادی هیج تلاشی برای اون نشه؟آزادی ودموکراسی دروازه ی ورود به دنیای زیباست حالا با هر نتیجه ای .به طور کلی دموکراسی قایده ای معلوم برای رسیدن به نتایج نامعلومه همین

ناشناس گفت...

من هیچی نفهمیدم
عجیب نیست
آزادی وقتی داشته باشی درکش میکنی
وقتی نداری نمیفهمیش
مثل حس داغی که همیشه همراهته ولی تا به حال بارونی ندیدی
هیچ وقت خنکای نم نم بارون رو درک نمیکنی و نمی خوایش چون اساسا برای تو همیشه و همیشه گرمای تند و سوزنده بوده
نمیدونم
چرند بود