[حَ سَ] دهی است جزو دهستان سهندآباد، بخش بستان آباد شهرستان تبریز، 20 هزار گزی جنوب بستان آباد، 15 هزار گزی شوسه ی بستان آباد به تبریز. جلگه ی سردسیر. سکنه ی آن 366 تن شیعه ی ترک زبان. آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه مالرو دارد.
مجموعه ی لغت نامه ی دهخدا که دستم رسید، دومین کلمه ای که توش جستجو کردم همین بود؛ اینجا روستای اجدادی پدران من است.
جلد ششم لغت نامه ی دهخدا
۶ نظر:
ناصر جان
این از اون نوع مطالبیه که نمیشه راحت براش کامنت گذاشت. فقط مینویسم که بدونی عالی بود! همیشه از حس نزدیکی با تو لذت بردم.
میشه بپرسم اولیش چی بود؟
سلام
با عرض شرمندگی نمی تونم بگم.
ببخشید
من ای سؤالو به منظور افشاگری چهره جنایت کارانه تو پرسیدم و حالا به تو پیغام میدم که
ای ناصر، ای حسن کهلی، شرمنده باش و از این شرمندگی بمیر!
ببخشید جو ادبیات سیاسی این روزا مارم گرفته
سلام علی جان
خیلی بامزه بود ای ول
سلام من هم از اون روستا هستم چند روز پیش اونجا بودم دوست دارم با هم بچتیم
gasembaseri@yahoo.com
ارسال یک نظر