ساعت 3 صبحه و من همین الان از چهارشنبه سوری برگشتم خونه. کلی راه رو پیاده اومدم تا این حس بدم از بین بره، اما الان هم هرچی می خوام بنویسم شکل فحش می شه، پس نمی نویسم.
شهریار مندنی پور در موخره ای که بر مجموعه داستان ِ آبی ماوراء بحار نوشته میگه ما برای شاد بودن همیشه به دلیل نیازمندیم و هیچوقت نمی تونیم راحت و بی دلیل شاد باشیم، کاری که بسیاری ملت های دیگه می کنند. این حرفش رو همیشه تو شادی هام حس می کنم اما امشب اینم بهم اضافه شد که ما شادی رو گدایی می کنیم. برای داشتنش هر کاری می کنیم و دست آخر...
شهریار مندنی پور در موخره ای که بر مجموعه داستان ِ آبی ماوراء بحار نوشته میگه ما برای شاد بودن همیشه به دلیل نیازمندیم و هیچوقت نمی تونیم راحت و بی دلیل شاد باشیم، کاری که بسیاری ملت های دیگه می کنند. این حرفش رو همیشه تو شادی هام حس می کنم اما امشب اینم بهم اضافه شد که ما شادی رو گدایی می کنیم. برای داشتنش هر کاری می کنیم و دست آخر...
۸ نظر:
و دست آخر هم كنف مي شويم (مدرس صادقي مي گه توي گاوخوني).
كنفت (ص)(كِ نِ): سرشكسته و خوار و خفيف و دمق شده. اصلا اين صفت براي غير ذي روح و به معني كثيف است اما بعد بر سبيل توسع براي انسان نيز به كار گرفته رفته است (لغت نامه ي دهخدا)
اینکه" ما شادی رو گدایی می کنیم" برام جالب بود. یکبار این حس به خود من هم دست داده: روز پیروزی ایران بر بحرین.
آقا آیات عظام تو شک هستن که امسال کدوم چهارشنبه ، سوری بوده؟
به همین خاطر امسال شما یه هفته شاد باش.
از بعد اذان مغرب دیشب تا قبل از اذان صبح چهارشنبه هفته ی بعد.
توجه : فقط همین یک هفته را مهلت دارین شاد باشین.
تریپ چیه ؟ :
مثلاً من معنی این پست رو نفهمیدم. همین
راستی آقا ناصر غلط های املایی ما رو هم بی زحمت ...
غیر از اینا من فکر میکنم یه جریان کثیف وابسته یا نزدیک به حکومت هست که میخواد ما رو از شادیهای غیر اسلامی دور کنه یعنی اول یه کاری میکنن که ما به افتضاحترین شکل ممکن شادی کنیم و بعد هم میگن بیا ما که گفتیم بده اصلا جمعش کنید
سلام
محمد جان که هميشه در رکابيم
علي جان من اين ايده رو خيلي قبول ندارم. فکر مي کنم بدجوري دچار انحطاط شديم. از شادي و غصه خوري مذهبي گرفته تا ملي همه اش کشيده شده به رفتارهاي جنون آميز. واقعيتش خيلي ربطي هم نداره به حکومت فکر کنم.
امروز که با مهدي صحبت کردم متوجه شدم که مطلب مهدي بيشتر فردي و فلسفي بوده تا اجتماعي.
به هر حال
ولی ناصر جان من همچنان میگم که اگه راه برای تخلیه عقده و انرژیهای درونی به صورت عادی وجود داشته باشه اینطور ی نمیشه البته بدیهیه که سالها محدودیت کاری کرده که ما رفته رفته دچار انحطاط هم بشیم و اینطوری هم نخواهد بود که یه شبه آزاد بشیم و از فردا مثل آدم شادی کنیم. قطعا زمان خواهد برد اما اینکه میگی خیلی ربطی به حکومت نداره هم فکر کنم درستش این باشه که بگیم فقط ربطی به حکومت نداره. بله خودمون هم مقصریم نهاد مذهب هم همینطور و غیره. تازه بعضی وقتا محدودیت خوب هم هست و لازم. مشکل اینجاست که ما از چیزهایی که باید محروم میشیم و در اونها که نباید آزاد هستیم
سلام.
مشتاقم نظرتان را در مورد مطلب جدیدم بدانم.
چشم انتظارم.
داستانک.
ارسال یک نظر