1. من اگرچه دنیای سیاسیمان (یعنی دنیای دموکراسیهای غربی) را بهترین دنیایی میدانم که معرفت تاریخی ما ارزانی داشته، باید از انتساب این حقیقت به دموکراسی یا آزادی بپرهیزیم. آزادی فروشندهای نیست که کالای زندگی را به در منزل ما تحویل دهد. دموکراسی هیچگونه تضمینی برای موفقیت نمیدهد و به یقین معجزهی اقتصادی نیز نمیکند. این، کارِ خطا و بسیار خطرناکی است که آزادی را با گفتن این حرف به مردم ستایش کنیم که آنها در صورت آزادی شرایط خوبی خواهند داشت. اینکه شخص چگونه از عهدهی زندگی برآید تا اندازهی زیادی به شانس و اقبال یا لطف خدا بستگی دارد و تا حد نسبتا کمی هم به لیاقت، پشتکار و دیگر فضایل وی مربوط است. بیشترین چیزی که میتوان دربارهی آزادی یا دموکراسی گفت این است که امکان بیشتری به بروز تواناییهای شخصی ما میدهد تا برای خوشبختی خود موثر واقع شویم.
2. ما باید آزادی سیاسی را انتخاب کنیم نه به خاطر امید به زندگی آسانتر بلکه به این دلیل که آزادی خود یک غایت است که نمیتوان آن را به ارزشهای مادی تقلیل داد. ما باید آزادی را به شیوهی دمکریتوس انتخاب کنیم که زمانی گفت: "من زندگی فقیرانه در یک دموکراسی را به زندگی مرفه و توام با ثروت در یک نظام استبدادی ترجیح میدهم." و "فقر در یک دموکراسی بهتر از هر نوع ثروت در یک نظام اشرافی یا استبدادی است زیرا آزادی بهتر از بردگی است."
زندگی سراسر حل مسئله است، کارل پوپر، ترجمهی شهریار خواجیان، نشر مرکز، چاپ پنجم 1387
قسمتی از سخنرانی کارل پوپر که در سمیناری در آلپاخ در 25 اوت 1958 ایراد شد. شمارهگذاري در اصل مطلب وجود ندارد.
۵ نظر:
بنظرت بند اولی با دومی مغایرت نداره؟
به راستی, آزادی یک غایت است...
به راستی , آزادی یک غایت است...
ممنون که نوشتی!
نمیدونم چرا دومی را درک نمی کنم. اگر کس دیگری گفته بود در آن تصنع میدیدم.
جمله آخر پاراگراف اول خوبه. آیا دیگران هم این رو قبول دارند؟ آیا میشه این رو تعریف آزادی (یا بهتره بگم عدالت) دونست؟
ارسال یک نظر