اجلال اردلانی در کتاب ادوار نثر فارسی - دوره ی مشروطه (که ای کاش قبل از چاپ، غلط های نقطه گذاری فراوانش را حذف می کرد) از نثر ناصر الدین شاه و اعتماد السلطنه به عنوان نثری که اکثر ویژگی های نثر (خصوصا ویژگی های سبکی) دوران ناصر الدین شاه را داراست، یاد می کند. این مطلب و مطلب بعدی را از کتاب فوق الذکر برداشتم. البته این دو مطلب عین نوشته ی این کتاب نیست و کمی آنها را ویرایش کردم (بویژه به لحاظ علایم نگارشی). راستی اینها هم مال سال 83 و روزهای بیکاری تعطیلات شیرازه:
میرزا حسین خان سپهسالار (مشیرالدوله) از صدراعظم های اصلاح طلب ناصرالدین شاه
محسوب می شود. او در این زمینه غیر از دولت های اروپایی روند اصلاحات در دو کشور آسیایی عثمانی و ژاپن را هم مورد توجه قرار می داد و می گویند در فرایند اصلاحات با مدحت پاشا، صدر اعظم عثمانی، رقابت داشت. مشیرالدوله مُصر بود که پادشاه ایران برای مشاهده ی پیشرفت های کشورهای غربی به اروپا مسافرت نماید (همانند امپراطور عثمانی که در سال 1238 به همین نیت سفری به فرنگ کرده بود و نیز امپراطور ژاپن که برادرش را به نیابت از خود به این سفر فرستاده بود). وی بر سر آن بود که پادشاه و بزرگان کشور به "مشاهدات حسیه" از ترقیات طبیعی و صنعتی غرب آگاه شوند. مشیرالدوله در نامه ای که برای تشویق ناصرالدین شاه به مسافرت فرنگ می نویسد، می گوید که "این عزم ملوکانه محض سیاحت نیست. این یک شاهراه بزرگی است که از برای ترقیات ایران گشوده می شود".
ناصر الدین شاه در پاسخ می نویسد:
جناب صدراعظم! چون سفر فرنگستان کارعمده ای بود، برای تسلیه ی خاطر لازم شد استخاره به قران بشود که اگر خوب آمد، به جد تمام مشغول بشویم (و) اگر بد آمد که از صرافت بیفتیم؛ امروز به آقا سید صادق نوشتم بدون اینکه مطلب را بفهمد؛ نیت را استخاره کرد، اول آیه ی میانه ی مایل به بد آمد؛ برای رفع تردید دوباره استخاره شد، بسیار بد آمد؛ آیه ی مبارکه را فرستادم، ببینید. حال که خدا مصلحت ندانست، باید کلیتا از این صرافت افتاد؛ با شارژ دافر روسی دیگر مذاکره نشود. از اطریش هم دعوتی نشود؛ انشاالله در داخله سفرهای خوب باید کرد در این زمستان...
کارها را باید به خدا واگذاشت. زیاده فرمایشی نبود.
البته مشیرالدوله آخرسر رای خود را به شاه قبولاند.
میرزا حسین خان سپهسالار (مشیرالدوله) از صدراعظم های اصلاح طلب ناصرالدین شاه
محسوب می شود. او در این زمینه غیر از دولت های اروپایی روند اصلاحات در دو کشور آسیایی عثمانی و ژاپن را هم مورد توجه قرار می داد و می گویند در فرایند اصلاحات با مدحت پاشا، صدر اعظم عثمانی، رقابت داشت. مشیرالدوله مُصر بود که پادشاه ایران برای مشاهده ی پیشرفت های کشورهای غربی به اروپا مسافرت نماید (همانند امپراطور عثمانی که در سال 1238 به همین نیت سفری به فرنگ کرده بود و نیز امپراطور ژاپن که برادرش را به نیابت از خود به این سفر فرستاده بود). وی بر سر آن بود که پادشاه و بزرگان کشور به "مشاهدات حسیه" از ترقیات طبیعی و صنعتی غرب آگاه شوند. مشیرالدوله در نامه ای که برای تشویق ناصرالدین شاه به مسافرت فرنگ می نویسد، می گوید که "این عزم ملوکانه محض سیاحت نیست. این یک شاهراه بزرگی است که از برای ترقیات ایران گشوده می شود".
ناصر الدین شاه در پاسخ می نویسد:
جناب صدراعظم! چون سفر فرنگستان کارعمده ای بود، برای تسلیه ی خاطر لازم شد استخاره به قران بشود که اگر خوب آمد، به جد تمام مشغول بشویم (و) اگر بد آمد که از صرافت بیفتیم؛ امروز به آقا سید صادق نوشتم بدون اینکه مطلب را بفهمد؛ نیت را استخاره کرد، اول آیه ی میانه ی مایل به بد آمد؛ برای رفع تردید دوباره استخاره شد، بسیار بد آمد؛ آیه ی مبارکه را فرستادم، ببینید. حال که خدا مصلحت ندانست، باید کلیتا از این صرافت افتاد؛ با شارژ دافر روسی دیگر مذاکره نشود. از اطریش هم دعوتی نشود؛ انشاالله در داخله سفرهای خوب باید کرد در این زمستان...
کارها را باید به خدا واگذاشت. زیاده فرمایشی نبود.
البته مشیرالدوله آخرسر رای خود را به شاه قبولاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر