رفتم به کوي خواجه و گفتم که خواجه کو
گفتند خواجه عاشق و مست است و کو به کو
گفتند خواجه عاشق آن باغبان شده است
او را به باغ ها جو يا بر كنار
مولوي
قبلا كلمه ي "كنار" در مصرع آخر به اشتباه "لب" نوشته شده بود. راستش اشكال هم از من نبود؛ من اين دو بيت رو توي ويژه نامه ي نوروزي روزنامه ي اعتماد و سردر مقاله اي از جواد مجابي (نقاش و شاعر) ديدم كه به موضوع باغ در شعر فارسي مي پرداخت. خيلي خيلي خوشم اومد و يكي دو روزي توي ذهنم مي چرخيد. وقتي نوشتمش اينجا، علي گفت مصرع چهارمش يه جوريه؛ مريم هم گفت كه وزنش به هم خورده توي اين مصرع و رضاي عزيز هم كه اصلا زد توي خال. يعني وقتي رضاهم گفت ديگه رفتم گشتم نمونه ي درست غزل رو پيدا كردم (غزل رو اينجا بخونيد). اين رو هم كه اشتباه از خود مجابي بوده يا حروفچين مقاله نمي دونم. راستش من از وزن و به هم خوردگي اون خيلي سردرنمي يارم؛ درباره ي اين شعر هم اونقدر رفته بودم توي نخ باغ و باغبان و خواجه كه اصلا متوجه قضيه نشدم.
به هر حال ببخشيد كه اينجوري شد. ممنونم رضاجان!
۳ نظر:
شعر قشنگیه اما مصرع آخرش یه کم تو ذوق میزنه بررسیش کردم توی حداقل سه مورد از اختیارات شاعری خفن استفاده کرده. تو بحر رجز هست با این وزن:
مستفعلن مفاعل مستفعلن فعل
سلام
خوبه كه علي(دهقانيان) اين اندازه اهل بررسي هاي ميداني
هست (Data intensive)
شايد يكي از مشكلات ما كمبود همچين رويكردهايي باشه
سعيد جهانيان
ناصر یه بررسی بکن شاید مصرع آخر رو اشتباه نوشتی
به نظر میاد باید همچین چیزی باشه:
او را به باغ ها جو، یا برکنار جو
ارسال یک نظر