۱۳۸۵/۴/۲۴

فراموشی

نمی دانم اسم این نوع خاص از تنبلی را که من دارم می توانم ابلوموف ایسم بگذارم یا نه؟ بگذارید بگویم شاید شما اسم بهتری برایش بشناسید. من هارد دوستم را می گیرم تا با هم فیلم هایی را که داریم رد و بدل کنیم. به دلایلی احمقانه چند روز اول نمی توانم این کار را بکنم و منتظر فرصتی می گردم که بتوانم بروم بازار و هارد بزرگتری بگیرم و طی این مدت مدام اعصابم خرد می شود از اینکه لابد دوستم به هاردش نیاز داشته است؛ نه به او زنگ می زنم تا قضیه را به او بگویم و نه حتا کامپیوترم را روشن می کنم (چون چیزی ست که من را یاد این قضیه می اندازد).
شاید باور نکنید ولی این نوع از تنبلی شاید بزرگترین نکته ی ضعف من باشد؛ تنبلی در شرایطی بد که مدام تو را تشویق می کند به فراموشی و تنبلی بیشتر.


For a few moments Oblomov remained too plunged in thought to notice Zakhar's presence; but at length the valet coughed.

"What do you want?" Oblomov inquired.

"You called me just now, barin?"

"I called you, you say? Well, I cannot remember why I did so. Return to your room until I have remembered."

۴ نظر:

علی فتح‌اللهی گفت...

راستش اولش خواستم بگم با توجه به شناختی که ازت دارم نیست اما با توضیحاتی که دادی قانع شدم که هست

منم گاهی وقتا دچارش میشم طبیعیه سخت نگیر

ناشناس گفت...

استاد مطمئناً این دوست شما ، آنقدر می شناسدتان که باعث استرس یا کدورت خاطر شما نباشد . من پیشنهاد می کنم اصلاً هاردش را به ش ندهید تا دماغش بسوزد . راستی از اینکه به وبلاگم

سر می زنید متشکرم . از آقا مهدی هم همینطور . البته منتظر می شوم که پست خودش هم ازش تشکر کنم .
اون پستی که راجع به گنجی نوشته بودی فک کنم خوندم ... اما حالا اصلاً یادم نیست چی بود که خواستی ورش داری . به قول مریم پالیزبان تو نفس عمیق الان باید یه حرف زشت بزنم - البته به خودم

- اما نمی زنم - آخه اینجا وبلاگ خودم نیست ;-) .

Sohail S. گفت...

1-خوب من هم فکر میکردم اینطوریم. و درست فکر میکردم. اما حالا نه. ... یک چیزهایی فهمیده ام...

2-شاید ناخودآگاه حس میکنی چیزی جلوی راهت رو گرفته. راه پبشرفتت سد شده؟

3-و در پایان، از نظر نوروفیزیولوژی، این قضیه به دوپامین و سروتونین ربط داره.

Naser گفت...

سلام
فکر می کنم یک تجربه ی بد بزرگ باعث شده است که نسبت به چنین احساسی حساسیت زیادی داشته باشم.
ممنون محمد جان
علی تو چه خوب تشخیص می دهی که یک نوشته با عصبانیت نوشته شده است.
سهیل جان می توانی بیشتر توضیح بدهی؟