دلم همه ي صورت ها را در خود مي پذيرد
چراگاه غزالان است و صومعه ي راهبان و بتکده
کعبه ي زائران است و الواح تورات و مصحف قرآن
به مذهب عشقم به هر سو رو کند که عشق دين و ايمان من است
اين ترجمه ي شعري ست از ابن عربي که تقديمش مي کنم به علي فتح اللهي
چنين گفت ابن عربي، نصر ابوزيد، احسان موسوي خلخالي، نيلوفر، چاپ اول 85
چراگاه غزالان است و صومعه ي راهبان و بتکده
کعبه ي زائران است و الواح تورات و مصحف قرآن
به مذهب عشقم به هر سو رو کند که عشق دين و ايمان من است
اين ترجمه ي شعري ست از ابن عربي که تقديمش مي کنم به علي فتح اللهي
چنين گفت ابن عربي، نصر ابوزيد، احسان موسوي خلخالي، نيلوفر، چاپ اول 85
۵ نظر:
شعر خیلی قشنگی است، تا حدودی زبان حال من هم هست: دلم همه ی صورت ها را در خود می پذیرد، ترجیحاً مؤنث
اين شعر از ابن عربی هست یا نصر ابوزيد؟
عبارت آخر به نظر کمی نارسا می آد اینطور نیست؟
شعر مال ابن عربي ست كه نصرابوزيد توي كتابِ چنين گفت ابن عربي، اون رو نقل مي كنه و آقاي موسوي خلخالي هم ترجمه اش كرده به فارسي و من هم نوشتمش اينجا!
قبول دارم، به لحاظ گرامري مبهمه. فقط گرامري!
من اکثر وقتا با آقا رضای عرض حال شدیداً همذات پنداری دارم.
اما در ضمن متوجه نشدم استاد ناصر چرا این شعر رو حال کرده یا هرچی و گذاشته این جا و ابهام گرامریش رو هم حتی بی خیال شده ...
چی توشه آخه ؟
به منم بگو .
قیافه این مرد ه رو نیگا :D
آقا ممنون. راستی این عباراتی که تو جواب علی نوشتی به نظرم خیلی آشنا میاد. قبلا عین همین جواب رو یه جا دیگه ننوشته بودی؟ شایدم خواب دیدم
ارسال یک نظر