بچه که بودم، یکی از عجیبترین چیزهای زندگی برایم این بود که پدرم میتوانست هر موقع که اراده کند از خواب بیدار شود. کافی بود بگویی پدر من را ساعت سه و نیم بیدار کن. پدر هم توصیهای نه چندان جدی دربارهی فضیلت نماز صبح زیر لب زمزمه می کرد و تو را راس ساعت سه و نیم صبح بیدار می کرد. نیازی به کوک کردن ساعت نبود و در تمام آن سالها یک بار هم پدر خواب نماند.
مدتی ست که متوجه شدهام خودم هم هر وقت بخواهم میتوانم از خواب بیدار شوم.
مدتی ست که متوجه شدهام خودم هم هر وقت بخواهم میتوانم از خواب بیدار شوم.
۲ نظر:
شاید وقتش شده پدر بشی
من فکر مي کردم برعکسشه. يعني آدم وقتي پدر مي شه نه تنها هروقت که ميخواد نمی تونه از خواب پاشه بلکه هروقتي هم که مي خواد نمي تونه بخوابه.
ارسال یک نظر