قبلا مقالهای از بخش The Technologist مجلهی Newsweek ترجمه کرده بودم که اینجا میتوانید بخوانید. آنچه در زیر میآید مقالهای دیگر از همین بخش به قلم Barrett Sheridan است که در شمارهی 12 مه 2008 مجله با نام New Ways of Telling Tales چاپ شده است. مقاله دربارهی تجربههایی ست که اخیرا برای بهرهگیری از امکانات web 2.0 و کلا اینترنت برای داستانگویی انجام شده است. نسخهی اینترنتی این مقاله را تحت عنوان Telling Stories the Online Way اینجا میتوانید بخوانید. غیر از نام مقاله این دو نسخه تفاوتهایی دیگری نیز دارند ولی به هر ترتیب همان نسخهی کاغذی مبنای این ترجمه بوده است.
با Google Maps کارهای زیادی میشود کرد مثل پیدا کردن نزدیکترین شعبهی Starbucks یا محاسبهی زمان لازم برای رانندگی تا رسیدن به یک پارک تفریحی. ولی میشود از آن انتظار داستانگویی داشت؟ Charles Cumming، یک نویسندهی بریتانیایی رمانهای جاسوسی، فکر میکند که میشود. آخرین پروژهی او، "21 گام" (The 21 Steps)، بازسازی یک رمان مهیج جاسوسی کلاسیک متعلق به قبل از جنگ جهانی اول نوشتهی John Buchan با عنوان "39 گام" (The 39 Steps)، است. درکنار تفاوتهای داستانی زیادی که بین این دو نسخه وجود دارد، تفاوت اصلی در این است که نسخهی "21 گام" کاملا از طریق Google Maps روایت میشود. نکتهی بامزه در این نسخه آن است که در حین خواندن داستان میتوانید با کلیک کردن روی لینک مکانها، آن صحنه از داستان را که در حال خواندنش هستید، ببینید و مسیری را تماشا کنید که قهرمان داستان با ماشینش از ایستگاه قطار خیابان Pancras در شهر لندن به فرودگاه Heathrow و سپس به ادینبورگ رفته است. چنین تجربهای هنوز خیلی شبیه خواندن یک داستان کوتاه معمولی است ولی تاثیر دیدن صحنههای دنیای واقعی در بافت داستان و پی بردن به گونهگونی و مقیاس واقعی جاهایی که قهرمان داستان از آنها عبور کرده، تجربهای ست که باعث میشود خواندن این کتاب با همهی کتابهایی که خواندهاید، فرق داشته باشد که البته ایدهی اصلی پشت این پروژه نیز همین است.
"21 گام" بخشی از یک پروژهی بزرگتر با نام We Tell Stories (ما داستان تعریف میکنیم) است که شاخهی بریتانیایی انتشارات پنگوئن (Penguin Books) در مشارکت با شرکت رسانهای Six to Start در دست دارند. این پروژه قرار نیست که قالب رمان را دوباره بازآفرینی کند بلکه سعی میکند راههای جدیدی متناسب با عصر Web 2.0 برای داستانگویی پیدا کند. Dan Hon یکی از موسسین شرکت Six to Start میگوید "ما میخواهیم کاری بکنیم که شما 5 یا 10 سال پیش قادر به انجامش نبودید. چنین کاری امکانات بالقوهای را که انتشار آن لاین کتاب فراهم میکند، نشان میدهد."
"21 گام" بخشی از یک پروژهی بزرگتر با نام We Tell Stories (ما داستان تعریف میکنیم) است که شاخهی بریتانیایی انتشارات پنگوئن (Penguin Books) در مشارکت با شرکت رسانهای Six to Start در دست دارند. این پروژه قرار نیست که قالب رمان را دوباره بازآفرینی کند بلکه سعی میکند راههای جدیدی متناسب با عصر Web 2.0 برای داستانگویی پیدا کند. Dan Hon یکی از موسسین شرکت Six to Start میگوید "ما میخواهیم کاری بکنیم که شما 5 یا 10 سال پیش قادر به انجامش نبودید. چنین کاری امکانات بالقوهای را که انتشار آن لاین کتاب فراهم میکند، نشان میدهد."
این پروژهی شش هفتهای که 18 مارس 2008 آغاز شده، قرار است که هر هفته یک داستان جدید خلق کند که در عین اقتباس آزاد از یک داستان کلاسیک، فرمی متفاوت داشته باشد. به عنوان مثال در داستان دوم، "ترکهای" (Slice) نوشتهی Toby Litt، شخصیت اصلی از نوشتههای بلاگ و پیغامهای Twitter برای خبر دادن دربارهی کشفیاتش از یک خانهی جن زده استفاده میکند (پست قبلی وبلاگ داستان کوتاه به همین داستان اختصاص داشت). داستان سوم یک داستان قابل تغییر به دلخواه خوانندگان، از نوع افسانههای جن و پریان ست. داستان بعدی با عنوان "جای تو و من" (Your Place and Mine)، بصورت زنده نوشته شده و خوانندگان میتوانستند آن را در زمان نوشته شدن دنبال کنند. خلاصه اینکه هر هفته یک تجربهی متفاوت و جدید در چشم انداز آیندهی داستانگویی انجام شده است.
تا اینجا، کار با اقبال عمومی مواجه شده و We Tell Stories توانسته با اندکی کار تبلیغی، تنها در هفتهی اول نزدیک 50000 بازدید کنندهی مجزا داشته باشد. چنین استقبالی برای شرکت پنگوئن که با نگرانی شاهد کاهش اقبال خوانندگان به نسخههای چاپی بود، باعث دلگرمیست. شرکتهای انتشاراتی زیادی تلاش کردهاند با روی آوردن به کتابهای الکترونیکی که با ابزارهایی مانند Kindle - متعلق به Amazon - قابل خواندن هستند، در حوزهی اینترنت سرمایه گذاری کنند ولی همچنانکه Jeremy Ettinghausen، ناشر بخش دیجیتال شعبهی بریتانیایی انتشارات پنگوئن (و کسی که ایدهی We Tell Stories را مطرح کرده)، میگوید "فرق چندانی بین یک کتاب کاغذی و نسخهی الکترونیکی مرسوم آن وجود ندارد. ما فکر کردیم که روی چیزی کار کنیم که اندکی بلندپروازانهتر باشد؛ تولید داستانهایی که واقعا برای اینترنت خلق شدهاند و نه اینکه فقط روی آن قرار گرفتهاند."
این اولین باری نیست که کسی سعی میکند داستان نویسی را مدرنیزه کند. در سال 2006 هم مجلهی آن لاین Slate رمانی از Walter Kirn را بصورت دنبالهدار منتشر کرده و سعی نمود از مزایای لینک دادن و چندرسانهای استفاده کند. در چند سالهی اخیر خوانندگان ژاپنی کاملا شیفتهی موج جدید رمانهایی شدهاندکه روی موبایل نوشته و خوانده میشوند. خود انتشارات پنگوئن هم دارای تاریخچهای از نوآوریهای دیجیتال است: در اوایل 2007 آقای Ettinghausen از مردم خواست که در خلق اولین "Wikinovel" جهان مشارکت کنند؛ داستانی که توسط عموم مردم نوشته میشد.
چنین تلاشهایی معمولا با نارضایتی به پایان میرسند. با اینکه رمانهای موبایلی ژاپنیها به سرعت همهگیر شدند - آنها سال گذشته سه تا از پرفروشترین رمانهای ژاپن بودند – ولی منتقدان نثر مقطع و مشابه پیغامهای متنی آنها را مسخره میکنند. اکثر قسمتهای ویکیناول هم تقریبا غیرقابل فهم بوده و نثری بسیار ضعیف دارد (مثلا این جمله: "سیدی او شروع به جهیدن کرد، بعدش پرید و بعد لیلی بازی کرد.") همچنانکه Ettinghausen میگوید "فکر میکنم میتوان گفت که ما اثر داستانی منسجمی تولید نکردهایم."
تا اینجا، کار با اقبال عمومی مواجه شده و We Tell Stories توانسته با اندکی کار تبلیغی، تنها در هفتهی اول نزدیک 50000 بازدید کنندهی مجزا داشته باشد. چنین استقبالی برای شرکت پنگوئن که با نگرانی شاهد کاهش اقبال خوانندگان به نسخههای چاپی بود، باعث دلگرمیست. شرکتهای انتشاراتی زیادی تلاش کردهاند با روی آوردن به کتابهای الکترونیکی که با ابزارهایی مانند Kindle - متعلق به Amazon - قابل خواندن هستند، در حوزهی اینترنت سرمایه گذاری کنند ولی همچنانکه Jeremy Ettinghausen، ناشر بخش دیجیتال شعبهی بریتانیایی انتشارات پنگوئن (و کسی که ایدهی We Tell Stories را مطرح کرده)، میگوید "فرق چندانی بین یک کتاب کاغذی و نسخهی الکترونیکی مرسوم آن وجود ندارد. ما فکر کردیم که روی چیزی کار کنیم که اندکی بلندپروازانهتر باشد؛ تولید داستانهایی که واقعا برای اینترنت خلق شدهاند و نه اینکه فقط روی آن قرار گرفتهاند."
این اولین باری نیست که کسی سعی میکند داستان نویسی را مدرنیزه کند. در سال 2006 هم مجلهی آن لاین Slate رمانی از Walter Kirn را بصورت دنبالهدار منتشر کرده و سعی نمود از مزایای لینک دادن و چندرسانهای استفاده کند. در چند سالهی اخیر خوانندگان ژاپنی کاملا شیفتهی موج جدید رمانهایی شدهاندکه روی موبایل نوشته و خوانده میشوند. خود انتشارات پنگوئن هم دارای تاریخچهای از نوآوریهای دیجیتال است: در اوایل 2007 آقای Ettinghausen از مردم خواست که در خلق اولین "Wikinovel" جهان مشارکت کنند؛ داستانی که توسط عموم مردم نوشته میشد.
چنین تلاشهایی معمولا با نارضایتی به پایان میرسند. با اینکه رمانهای موبایلی ژاپنیها به سرعت همهگیر شدند - آنها سال گذشته سه تا از پرفروشترین رمانهای ژاپن بودند – ولی منتقدان نثر مقطع و مشابه پیغامهای متنی آنها را مسخره میکنند. اکثر قسمتهای ویکیناول هم تقریبا غیرقابل فهم بوده و نثری بسیار ضعیف دارد (مثلا این جمله: "سیدی او شروع به جهیدن کرد، بعدش پرید و بعد لیلی بازی کرد.") همچنانکه Ettinghausen میگوید "فکر میکنم میتوان گفت که ما اثر داستانی منسجمی تولید نکردهایم."
We Tell Stories هنوز ایدهی جاه طلبانهای ست و ممکن است که به سرعت به پایان راه خود برسد و یا تنها به عنوان یک ابزار بازاریابی مبتکرانه دست آوردهایی خوبی داشته باشد. این احتمال هم هست که پرده از چیزهایی بردارد که ما طی 10 یا 20 سال آیِنده در حوزهی داستانگویی پیش رو داریم به ویژه با فرایند روزافزون توجه به صفحات الکترونیک به جای صفحات کاغذی. این پروژه بر مشکلات رو به افزایش محدود کردن سرگرمی در یک چهارچوب خاص تاکید میکند. به عنوان مثال Six to Start برای تولید بازیهای موسوم به "alternate reality games" (بازیهایی که از رسانه های مختلف مثل وب، ایمیل، موبایل، رادیو، روزنامه، رادیوف تلویزیون و اتفاقات جاری برای تعریف کردن یک داستان استفاده می کنند و معمولا تعداد بازیگران زیادی می توانند در این گونه بازی ها مشارکت کرده و حتا آن را تغییر دهند) تاسیس شد؛ بازیهایی که در آنها گونههای مختلفی از رسانهها با روایتهای تعاملی (interactive narratives) ترکیب میشود. و درواقع We Tell Stories شامل یک داستان هفتم مخفی نیز هست که بیشتر شبیه یک بازی دیجیتال جستجوگرانه است تا یک تجربه در داستانگویی تعاملی. Hon میگوید: "انتشاراتیها دیگر در مقابل انتشاراتیهای دیگر نیستند. درواقع رقیب آنها هر کسیست که سرگرمی تولید میکند. رقابت بر سر وقت شماست."
خود نویسندگان دربارهی اینکه رسانهی خود را به روز کنند، چه فکر میکنند؟ هم Cumming و هم Litt میگویند که از کار با تکنولوژیستها و مهندسان نرمافزار لذت بردهاند و از این همکاری به عنوان وقفهای در زندگی منزوی و راهبانهی یک رمان نویس استقبال کردهاند. و Litt میگوید که ایجاز فوقالعادهی Twitter – که پیغامهایش را به 140 کاراکتر محدود میکند- به او کمک کرده که دریابد "اگر مردم ارزش شایانی برای کاراکترها قائل باشند، شما برای داستانگویی واقعی به چیز زیادی نیاز نخواهید داشت." اما هیچ یک از این دو نویسنده نگران این نیستند که وبلاگها و Twitter یا نقشههای آنلاین تماما جایگزین نسخههای کاغذی داستانها شوند. Cumming میگوید: "نمیتوانم تصور کنم که بتوان جنگ و صلح را به سبک گوگلی نوشت." البته Hon و Ettinghausen احتمالا به این موضوع بیشتر به عنوان یک چالش نگاه میکنند تا امری قطعی و نهایی شده.
خود نویسندگان دربارهی اینکه رسانهی خود را به روز کنند، چه فکر میکنند؟ هم Cumming و هم Litt میگویند که از کار با تکنولوژیستها و مهندسان نرمافزار لذت بردهاند و از این همکاری به عنوان وقفهای در زندگی منزوی و راهبانهی یک رمان نویس استقبال کردهاند. و Litt میگوید که ایجاز فوقالعادهی Twitter – که پیغامهایش را به 140 کاراکتر محدود میکند- به او کمک کرده که دریابد "اگر مردم ارزش شایانی برای کاراکترها قائل باشند، شما برای داستانگویی واقعی به چیز زیادی نیاز نخواهید داشت." اما هیچ یک از این دو نویسنده نگران این نیستند که وبلاگها و Twitter یا نقشههای آنلاین تماما جایگزین نسخههای کاغذی داستانها شوند. Cumming میگوید: "نمیتوانم تصور کنم که بتوان جنگ و صلح را به سبک گوگلی نوشت." البته Hon و Ettinghausen احتمالا به این موضوع بیشتر به عنوان یک چالش نگاه میکنند تا امری قطعی و نهایی شده.
۴ نظر:
به نظر من این تلاشها واقعن فوقلعاده هستند. مهم نیست در آغاز چه ضعفهایی دارند مهم اینه که دریچه های نوی به روی ما باز میکنند. به نظر من وبلاگ تو تبدیل شده به یک وبلاگ بسیار خوب و در حوزه تخصصی داستان کوتاه من کمتر وبلاگی به این خوبی و با این همه تنوع و به روز بودن دیدم
مرسی از این همه اطلاعات به روز...
salam naser, ye kam kootah tar benevis beshe khoond
ايدهي جالبي است و خيلي ايدههاي مشابه اين در عصر جديد مطرح شده ولي اينكه آيا خوب هستند، تاثيرگذار هستند و يا با استقبال مواجه ميشوند بحث ديگري است. آمدن كتابهاي الكترونيكي هم ايدهي خوبي بود ولي استقبال چنداني از آن نشد.
ارسال یک نظر