"تنها
اگر دمي
کوتاه آيم از تکرار ِ اين پيش ِ پا افتادهترين سخن که «دوستات ميدارم»
چون تنديسي بيثبات بر پايههای ماسه
به خاک درميغلتي
و پيش از آنکه لطمهی درد درهمات شکند
به سکوت
ميپيوندی.
پس، از تو چه خواهد ماند
چون من بگذرم؟
تعويذ ِ ناگزير ِ تداوم ِ تو
تنها
تکرار ِ «دوستات ميدارم» است؟
با اين همه
بغضام اگر بترکد... ــ
نه
پَرّ ِ کاهي حتا بر آب بنخواهد رفت
ميدانم!"
شاملو
اینجا یه وبلاگ روزنوشت از ماجراها یا احساس های شخصی نیست. ولی گاهی میشه یه چیزهایی تو این مایه ها نوشت. پس این شعر رو فقط به عنوان یه شعر نخونید.
اگر دمي
کوتاه آيم از تکرار ِ اين پيش ِ پا افتادهترين سخن که «دوستات ميدارم»
چون تنديسي بيثبات بر پايههای ماسه
به خاک درميغلتي
و پيش از آنکه لطمهی درد درهمات شکند
به سکوت
ميپيوندی.
پس، از تو چه خواهد ماند
چون من بگذرم؟
تعويذ ِ ناگزير ِ تداوم ِ تو
تنها
تکرار ِ «دوستات ميدارم» است؟
با اين همه
بغضام اگر بترکد... ــ
نه
پَرّ ِ کاهي حتا بر آب بنخواهد رفت
ميدانم!"
شاملو
اینجا یه وبلاگ روزنوشت از ماجراها یا احساس های شخصی نیست. ولی گاهی میشه یه چیزهایی تو این مایه ها نوشت. پس این شعر رو فقط به عنوان یه شعر نخونید.
۳ نظر:
سلام
خیلی قشنگ بود هر چند که معنی کلمه ی تعویذ را فهمیدم.
سلام
راستش مهدی من منظور شاملو رو بهتر از از تو فهمیدم. به هر حال ممنون. نوشتن چیزایی مثل این باعث میشه اگه وقت مطالعه کافی نداریم حداقل اینجوری یه شعر خونده باشیم
راستی منم مثل ناصر نفهمیدم تعویذ یعنی چی؟
سلام
علي جان راستش يه كمي عمدی بود که زیاد منظورمو واضح ننوشتم. در واقع به دلیل اینکه اینجا وبلاگی نیست که از احساساتِ خودمون حرف بزنیم. پس به این طریق گفتم.و
تعویذ یعنی طلسم.
ارسال یک نظر