کتاب با نقل قولی از رمان بی نظیر خانه ی زیبارویان خفته نوشته ی یاسوناری کاوباتا آغاز می شود:
"زن مهمانخانه چی به اکوچی پیر هشدار داد مبادا رفتارش زمخت و ناپسند باشد. نباید در دهان زن خفته انگشت می کرد یا هیچ خطای مشابهی از او سر می زد."
خود مارکز درباره ی رمان خانه ی زیبا رویان خفته گفته که "تنها داستاني كه آرزو داشتم نويسندهاش باشم، رمان خانه ي زيبارويان خفته اثر كاواباتاست." از کاواباتا، غیر از این رمان، رمان های كوهستان، سرزمين برف، و هزار درنا هم به فارسی ترجمه شده است. او در سال 1968 جایزه ی نوبل ادبیات را ازآنِ خود کرد (به عنوان اولین نویسنده ی ژاپنی که به این افتخار نائل می شد) و در سال 1972 با گاز خوکشی کرد.
ایده ی اصلی هر دو رمان شباهت زیادی با هم دارند یعنی خوابیدن مردی پیر با دختری جوان در حالتی که دخترک در تمام طول شب در خواب به سر می برند و پیرمرد نمی خواهد یا مجاز نیست با آنها کاری کند.
رمان خاطره ی دلبرکان غمگین من اینگونه آغاز می شود: "در سالی که سنم به نود رسید، خواستم شب عاشقانه ای دیوانه وار با دختر تازه سالی باکره به خود پیشکش کنم."
در پشت جلد رمان خاطره دلبرکان غمگین من می خوانید:
"این رمان شرح ماجراهای یک سالی است که طی آن روزنامه نگار سالخورده تلخ ترین عذاب ها را تاب می آورد تا به دلپذیرترین شادکامی ها برسید و عضق ناب و پاک و بی چشمداشت را بمثابه والاترین موهبت کهنسالی از آنِ خود سازد."
به هر ترتیب ممکن است هنوز نسخه ای از آن در کتابفروشی ها پیدا شود و البته یه نسخه اش رو هم ما توی کتابخونه مون داریم.
۳ نظر:
متن کامل کتاب "روسپیان سودا زده من" و یا اسم اسلامی آن "دلبرکان غمگین من" در این سایت. همراه با دلائل
توقیف کتاب
http://iranianbook.org/
مگه دلایل توقیف هم لازم داره؟ اصلاً من نمی فهمم چطور تو این دولت این کتاب چاپ شده بود از اولش
سلام
من هم این کتاب را اخیرا خواندم بنظرم عالی بود ،مختصری هم در بارهاش نوشتم.
ارسال یک نظر