شايد اولين شعری که پدرانمان گفتند اين بوده:
”محبوب من از نور است.“
یا شايد اولين شعری که پدرانمان گفتند اين بود:
”مي ستاييم سره ی کوه البرز را، زمين را و همه ی چيزهای خوب.“
من نیز فراموش نمی کنم روزی را که زمین و زمان، همگی، با من عاشق شده بودند؛ روزی که در پيادهرو دیوانه وار مي خنديدم و به همه سلام مي كردم.
آری شايد آخرين شعری که ما و پدرانمان گفتيم نيز همين ها بود:
”محبوب من از نور است. مي ستاييم سره ی کوه البرز را ...“
اولین عبارت داخل گیومه در کتاب تاریخ تمدن ویل دورانت به عنوان یکی از معدود عبارات شاعرانه ی به جا مانده از تمدن اولیه ی بین النهرین ذکر شده و دومین عبارت قسمتی از یکی از سرودهای کتاب اوستا می باشد.
۲ نظر:
هر چه هست هنر خالصص است
"محبوب من از نور است"
حقا که مبدا و مقصد است
باید آن را حرف-به-حرف تکرار کرد
تکرار هر حرف است
حرف اول است
که فراموش شده بود
کافيه چشماتو براي چند لحظه ببندي
بعد يه خورده آرامش
بعد بازش کني
راستي اولين چيزي مه ميبيني چيه ؟
ارسال یک نظر