وقتی اسم رئالیسم جادویی می آد نام گابریل گارسیا مارکز به ذهن متبادر میشه و مطمئنا یاد شاهکارهای او در "صد سال تنهایی"، "خزان پیشوا"(پاییز پدر سالار) و بقیه ی کارهای او می افتیم. تعریف خود مارکز در مورد رئالیسم جادویی جالبه. خودش میگه که این یه سبک و شیوه ی خاص نیست. میگه من رئال می نویسم اما رئال سرزمین من و مردم من اینه.
به تازگی کاری از غلامحسین ساعدی خوندم با نام ترس و لرز. یه مجموعه داستان که همگی دارای شخصیت های مشترک هستند و در یک محیط اتفاق می افتند. ساعدی تحقیقات و مطالعات بسیار گسترده و ارزشمندی داشته در زمینه ی زندگی بومی و آداب ورسوم و فرهنگ مردم ناحیه ی جنوب ایران و در نتیجه ی همون آشنایی، ما چندین داستان در اون فضا و با همون دستمایه از او میبینم که ترس و لرز یکی از اونهاست.
محیط داستانها یه روستای کنار دریاست با مردمی ساده و با زندگی کاملا بومی. اتفاقات و وقایع، رفتار شخصیت ها و برخوردشون با حوادث، هم بسیار عجیبه و هم جالب توجه و شاید بشه این نوشته ها رو یه جور رئالیسم جادویی ی ایرانی دونست.(البته طبق همون تعریفی که مارکز می کنه از این سبک)
چند تا از داستانهای این مجموعه واقعا خوندنیه. امیدوارم بخونینشون و خوشتون بیاد.
به تازگی کاری از غلامحسین ساعدی خوندم با نام ترس و لرز. یه مجموعه داستان که همگی دارای شخصیت های مشترک هستند و در یک محیط اتفاق می افتند. ساعدی تحقیقات و مطالعات بسیار گسترده و ارزشمندی داشته در زمینه ی زندگی بومی و آداب ورسوم و فرهنگ مردم ناحیه ی جنوب ایران و در نتیجه ی همون آشنایی، ما چندین داستان در اون فضا و با همون دستمایه از او میبینم که ترس و لرز یکی از اونهاست.
محیط داستانها یه روستای کنار دریاست با مردمی ساده و با زندگی کاملا بومی. اتفاقات و وقایع، رفتار شخصیت ها و برخوردشون با حوادث، هم بسیار عجیبه و هم جالب توجه و شاید بشه این نوشته ها رو یه جور رئالیسم جادویی ی ایرانی دونست.(البته طبق همون تعریفی که مارکز می کنه از این سبک)
چند تا از داستانهای این مجموعه واقعا خوندنیه. امیدوارم بخونینشون و خوشتون بیاد.
۴ نظر:
سلام مهدی جان
آقا خوش اومدی
من هم توی یه مصاحبه از شاملو خوندم که اون هم می گه ساعدی خیلی قبل تر از خیلی ها رئالیسم جادویی رو کشف کرده.
راستی چرا فونتت تاهوما نیست؟ خودت خواستی؟
فدایت ناصر
راستی بچه ها همه می پرسیدند کدوم مهدی قراره بیاد. نمی خوای درباره ی خودت چیزی بنویسی؟
آاااااااااااااوووو چه خبره اینجا ؛ یه پا ادبستان شده-منظورم همون تو مایه های فرهنگستانه-
celebrated
اينجا رو ببين ... يک داستانستان (!) تازه !
(چه قدر شبيه کامنت بالايی شد !)
سلام !
ناصر جان يه معرفي كردم.
البته قصد نداشتم خودم رو معرفي كنم ولي حسب الامر!شما انجام شد.
فداي تو
ارسال یک نظر