گفت بدان که جبرئیل را دو پر است: یکی پر راست است و آن نور محض است، همگیِ آن پرِ مجرد اضافتِ بودِ اوست به حق. و پری ست بر چپ او، پاره ای نشانی تاریکی بر او، همچون کَلَفی (لکه ای) بر روی ماه، همانا که به پای طاووس ماند، و آن نشانه ی بودِ اوست که یک جانب به نابود دارد. چون نظر به اضافتِ بودِ او کنی با بودِ حق، صفتِ بودِ او دارد و چون نظر به استحقاق ذاتِ او کنی، استحقاقِ عدم دارد - و آن لازمِ بود است. و این دو معنی در مرتبتِ دو پر است: اضافَت به حق، یمینی و اعتبارِ استحقاق در نفسِ خود، یساری. و نزدیک تر اعدادی به یکی دو است، پس سه، پس چهار. پس همانا آن چه او دو پر دارد، شریف تر از آن است که سه پر و چهار. و این را در علومِ حقایق و مکاشفات، تفضیلی بسیار است که فهمِ هر کس به آن نرسد. چون از روح قدسی شعاعی فرو افتاد، شعاعِ او آن کلمه است که او را "کلمه ی صغرا" می خوانند. کافران را نیز کلمه ای ست، الا آن است که کلمه ی ایشان صداآمیز است. و از پر چپش که قدری ظلمت با اوست، سایه ای فرو افتاد، عالمِ زور و غرور از آن است. و در کلام مجید می گوید "جعل الظلمات و النور." این ظلمتی که او را با "جَعل" نسبت کرده، عالمِ غرور تواند بود و این نور که از پسِ ظلمات است شعاع پرِ راست است. زیرا که هر شعاع که در عالمِ غرور افتد، پس از نورِ او باشد. پس عالمِ غرور صدا و ظلِ پرِ جبرئیل است - اَعنی پرِ چپ - و روان های روشن از پر راست اوست و حقایقی که القا می کنند در خَواطِر، همه از پر راست است و قهر و صَیحه و حوادث هم از پر چپ اوست.
متن آواز پر جبرئیل از قصه های شیخ اشراق، شهاب الدین یحیای سهروردی، ویرایش جعفر مدرس صادقی، نشر مرکز، چاپ چهارم 1382
متن آواز پر جبرئیل از قصه های شیخ اشراق، شهاب الدین یحیای سهروردی، ویرایش جعفر مدرس صادقی، نشر مرکز، چاپ چهارم 1382
۲ نظر:
سلام. برای این یکی فکر کنم کسی نتواند کامنت بگذارد رحم کن برادر. چند تا چیز جالب :1. جبریل به واسطه ی یکی بودن خودش به حق نزدیک نمی شود به واسطه ی دویی بودن پرش که 2نزدیک ترین به یک است.خدا کند برای ما که بال نداریم از آن چیزهایی که یکی داریم حساب کنند:)
2.چیزهایی شبیه به همین راجع به محمد وجود دارد و علی و بعضی دیگر دیده ای؟ یعنی که فلان چیز در عالم ساطع از فلان چیز از است که پیش از آن اولی وجود داشته و معمولاً هم به هیچ کجای دنیا بر نمی خورد اگر این طور نباشد
3.من اولین بار است که من می بینم که کلمه از نور به وجود آمده متون مسیحی می گوید که ابتدا کلمه بود و ما شاید می گوییم ابتدا نور بود خودت چی فکر می کنی؟
به موضوع جالبی اشاره کردی. ممکن است این عقیده ی سهروردی که ممکن است بعضی حکمای مشابه او داشته باشند، ناشی از تاثیر ریشه های ایرانی باشد. می دانی که سهروردی معروف است به اینکه خیلی تحت تاثیر فرهنگ ایرانی قبل از اسلام بود که نور و ظلمت دو مفهوم کلیدی در آن بشمار می رود و اصلا سهروردی جزوه ی معروفی دارد به نام حکمت خسروانی یا چیزی شبیه به این که در آن به تفکر عرفانی ایرانیان قبل از اسلام پرداخته است.
فدایت، ناصر
ارسال یک نظر