۱۳۸۴/۱۰/۱۶

سیدوری

به روایتی گویا نخستین هتلداری(مهمانخانه دار) که نامش در یک روایت افسانه ای آمده است "سیدوری" نام دارد. یک خانم که در روایت گیلگمش از او نامبرده شده است . جملات زیر عباراتی هستند به نقل از او هنگامی که گیلگمش در سفر دشوار خود برای یافتن جاودانگی در کناره ی دریا به سیدوری و
: مهمانخانه اش میرسد
"گیل گمش! به دنبال چه از این دست در تک و پوئی؟"
.حیاتی را که می جویی باز نخواهی یافت
[…]
.روز و شب به شادی می گذار
.هر روز نشاطی نو می کن
[…]
راه پس سخت است و سفر بس دشخوار
".چرا که در مسافت دریا آبهای مرگ است که راه فرو می بندد
اگه علاقه مند باشید که لوح اول از روایت گیلگمش رو کامل بخونید http://www.rezaghassemi.org/dastan_67.htm">این آدرسشه.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام مهدی جان
مطلب خيلی جالبی بود. اين افسانه ی گيلگمش هم چيز خيلی عجيب و قشنگيه. يادمه اولين بار يه قسمت از اون رو توی سروش نوجوان خوندم و همونجا عاشق اين داستان شدم. از بابت لينک هم ممنون.

Mehdi گفت...

مرسی و خوشحالم که خوشت اومد.
البته من این مطلب رو از یه مطلبی کاملا نا مرتبط با این افسانه خوندم.
از بابت لینک هم خواهش می کنم.