توی نوشته ی قبلی گفتم که کتاب "شعر صوفیانه ی فارسی" نوشته ی دوبروین (ترجمه ی دکتر کیوانی) رو از کتابفروشی هاشمی گرفتم. بالاخره دیروز توی مترو تمومش کردم. بیشتر از این لحاظ برام جالب بود که می دیدم که نگاه یه غربی به این حوزه چقدر با مال ما فرق داره. خلاصه اش اینکه می خوام قسمت هایی از این کتاب رو که برام جالب بود، تایپ کنم و بتدریج اینجا بذارم.
نحوه ی ورود تکنیک Frame Story به روایت ایرانی:
ویژگی مشخصه ی منظومه های عطار اینه که علاقه ی زیاد عطار به هنر داستان سرایی (چیزی که بیشتر در نثر می بینیم تا شعر) توی اونها کاملا مشهوده. عطار بخصوص علاقه ی زیادی به شگرد ادبی موسوم به حکایت در حکایت یا frame story داشته؛ یعنی اینکه وسط یه حکایت گریزی بزنه به یه حکایت دیگه و بعد از تموم کردن حکایت دومی برگرده به حکایت اولی؛ البته می شه که وسط خود حکایت دومی یه حکایت دیگه رو شروع کنه و الی آخر. خیلی شبیه به ساختمان داده ای که توی علوم کامپیوتر بهش پشته یا Stack می گیم. این شگرد ادبی اواخر دوره ی ساسانیان با ترجمه ی چند مجموعه حکایت مثل کلیله و دمنه از هند به ایران اومد. شیوه ی داستان سرایی شهرزاد توی داستان های هزار و یک شب مثال اعلای این شیوه ی ادبی هستش.
راستی رمان "اگر شبی از شب های زمستان مسافری" مال ایتالو کالوینو رو خوندید؟ یکی از بهترین کتاب هایی که توی عمرم خوندم. شکل روایی این رمان کاملا از هزار و یک شب اقتباس شده. مدام داستان هایی فرعی وارد داستان اصلی می شن - که اغلبشون اگه ناتموم گذاشته نمی شدند، خودشون داستان های خیلی قشنگی می شدند- و داستان اصلی در خلال این داستان های فرعیِ به ظاهر (فقط به ظاهر) نامربوط جریان پیدا می کنه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر