۱۳۸۳/۱۰/۶

سینمایی ها بخونن

روایت به مجلس آمدن حسنک را داشته باشید که چگونه بیهقی با برشمردن جزئیات ظاهر و لباس حسنک، لحنی حماسی به داستان می بخشد:

"یک ساعت بود. حسنک پیدا آمد بی بند، جبه ای داشت حبری رنگ با سیاه می زد، خلق گونه (لباسی مشکی که کهنه می نمود). دراعه و ردایی سخت پاکیزه و دستاری نشابوری مالیده و موزه ی میکائیلی نو در پای و موی سر مالیده زیر دستار پوشیده کرده، اندک مایه پیدا بود. و ..."

می دانید مثل چیست؟ این موضوع همین الان به ذهنم رسید؛ مثل این است که بیهقی با فوکوس کردن روی جزئیات لباس و ظاهر حسنک، درواقع کلوزآپی از حسنک را ارائه می دهد؛ ببین، منظورم این است که بعد از یک ساعت که همه منتظرند، حسنک می آید، دور و برش شلوغ است از نگهبانان اما او در بند نیست، دوربین نزدیکتر می رود و روی تک تک لباس هایش زوم (Zoom) می کند و حتا موی شانه شده ی سرش (نشانه ی خونسردی) را هم که اندکی از زیر دستارش نمایان است، از قلم نمی اندازد. اگر بخواهیم لباس هایش را توصیف کنیم: برخی نو، برخی اندکی کهنه ولی همه پاکیزه.
خودم از این تحلیل خیلی حال کردم.

۱ نظر:

Sohail S. گفت...

من هم خوشم شد. خصوصا از این حال کردنت خیلی حال کردم