روایت به مجلس آمدن حسنک را داشته باشید که چگونه بیهقی با برشمردن جزئیات ظاهر و لباس حسنک، لحنی حماسی به داستان می بخشد:
"یک ساعت بود. حسنک پیدا آمد بی بند، جبه ای داشت حبری رنگ با سیاه می زد، خلق گونه (لباسی مشکی که کهنه می نمود). دراعه و ردایی سخت پاکیزه و دستاری نشابوری مالیده و موزه ی میکائیلی نو در پای و موی سر مالیده زیر دستار پوشیده کرده، اندک مایه پیدا بود. و ..."
می دانید مثل چیست؟ این موضوع همین الان به ذهنم رسید؛ مثل این است که بیهقی با فوکوس کردن روی جزئیات لباس و ظاهر حسنک، درواقع کلوزآپی از حسنک را ارائه می دهد؛ ببین، منظورم این است که بعد از یک ساعت که همه منتظرند، حسنک می آید، دور و برش شلوغ است از نگهبانان اما او در بند نیست، دوربین نزدیکتر می رود و روی تک تک لباس هایش زوم (Zoom) می کند و حتا موی شانه شده ی سرش (نشانه ی خونسردی) را هم که اندکی از زیر دستارش نمایان است، از قلم نمی اندازد. اگر بخواهیم لباس هایش را توصیف کنیم: برخی نو، برخی اندکی کهنه ولی همه پاکیزه.
خودم از این تحلیل خیلی حال کردم.
"یک ساعت بود. حسنک پیدا آمد بی بند، جبه ای داشت حبری رنگ با سیاه می زد، خلق گونه (لباسی مشکی که کهنه می نمود). دراعه و ردایی سخت پاکیزه و دستاری نشابوری مالیده و موزه ی میکائیلی نو در پای و موی سر مالیده زیر دستار پوشیده کرده، اندک مایه پیدا بود. و ..."
می دانید مثل چیست؟ این موضوع همین الان به ذهنم رسید؛ مثل این است که بیهقی با فوکوس کردن روی جزئیات لباس و ظاهر حسنک، درواقع کلوزآپی از حسنک را ارائه می دهد؛ ببین، منظورم این است که بعد از یک ساعت که همه منتظرند، حسنک می آید، دور و برش شلوغ است از نگهبانان اما او در بند نیست، دوربین نزدیکتر می رود و روی تک تک لباس هایش زوم (Zoom) می کند و حتا موی شانه شده ی سرش (نشانه ی خونسردی) را هم که اندکی از زیر دستارش نمایان است، از قلم نمی اندازد. اگر بخواهیم لباس هایش را توصیف کنیم: برخی نو، برخی اندکی کهنه ولی همه پاکیزه.
خودم از این تحلیل خیلی حال کردم.
۱ نظر:
من هم خوشم شد. خصوصا از این حال کردنت خیلی حال کردم
ارسال یک نظر