کتاب "حدیقه الحقیقه" نوشته ی سنایی از جمله کتاب هایی بوده که هم عرفا و هم شعرا احترام زیادی براش قائل بودند. بعضی از شعرای بزرگ حتا افتخار می کردند که اومدند تا راه سنایی رو ادامه بدند و درواقع سنایی زمانشون هستند. حالا یکی از عرفای بزرگ شیراز به اسم روزبهان بقلی (522-606) توی کتاب شعر خودش به اسم "عبهر العشاقین" کار بامزه ای کرده. جریان روایی کتاب به این ترتیبه که شاعر طی شهودی عرفانی به عالم های بالاتر سفر می کنه و معشوق ازلی رو بصورت مجسم دیدار می کنه. نکته ی جالب اینجاست که گفتگویی که بین عاشق (روزبهان) و معشوق (خدا) رد و بدل می شه درواقع بیت هایی از "حدیقه الحقیقه" سنایی هستش:
گفتم ای جان پر از نکویی تو
از کجایی، مرا نگویی تو؟
گفت من دست گَرد لاهوتم
قائد و رهنمای ناسوتم
اولِ خلق در جهان ماییم
نه همه جای چهره بنماییم
برِ نااهل و سفله کم گردیم
در جبّلت ز خلقها فردیم
نظر حق به است از همه خلق
خلقت ما جداست از همه خلق
(جالب نیست که خدا برای حرف زدن با یه شاعر از شعر یه شاعر دیگه استفاده کنه؟)
گفتم ای جان پر از نکویی تو
از کجایی، مرا نگویی تو؟
گفت من دست گَرد لاهوتم
قائد و رهنمای ناسوتم
اولِ خلق در جهان ماییم
نه همه جای چهره بنماییم
برِ نااهل و سفله کم گردیم
در جبّلت ز خلقها فردیم
نظر حق به است از همه خلق
خلقت ما جداست از همه خلق
(جالب نیست که خدا برای حرف زدن با یه شاعر از شعر یه شاعر دیگه استفاده کنه؟)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر